کیارش و کیاناکیارش و کیانا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

دوقلوهای من کیارش و کیانا

Ghuovvuyvyuv

30 ماهگی کیارش و کیانا+از پوشک گرفتن کیارش و از شیر گرفتن

انگار همین دیروز بود که مروارید هایی در وجودم بودید ،انگار همین دیروز بود که برای دیدن روی ماهتون لحظه شماری می کردم ،انگار همین دیروز بود که پا به این دنیا گذاشتید. هر روزتون مثل دیروز نیست .عزیزانم چقدر زود بزرگ میشین ،لحظات با شما بودن ، بهشته!!  تنها ترسم ایته که از شما جا بمونم و نتونم از لحظه به لحظه های با شما بودن لذت ببرم .چون امروز برای روزهای که می آید لحظه شماری می کنم و می دونم که فردا برای رفتنشون بی تاب می شم. فرشته های زمینی عاشقانه دوستون دارم و به عشق شما نفس می کشم عاشقانه های خواهر و برادری: جوجوهای من در کنار همه دعواها ، همدیگه رو عاشقانه دوست دارن و به هم ابراز می کنن از پوشک گرفتن کیارش: تصمیم گرفت...
27 مرداد 1392

29 ماهگی کیارش و کیانا

کیارش و کیانای عزیزم 2 سال و چهار ماه دارین و امیدوارم 29 ماهگی پر از شادی سلامتی باشه براتون. چون پروزه پوشک گیری کلید خورده از خدای بزرگ می خوام که به منم صبر و توان مضاعف بده که بتونم از این کار مهم سرافراز بیرون بیام .اینجا بوستان جوانمردان ایران و دو تا از بازیکنای تیم ملی آلمان   کادوی تولد 2 سالگیتون یه دوچرخه صورتی واسه کیانا و یه دوچرخه آبی واسه کیارش بود که بعد از چند ماه بهتون تقدیم شد . مبارکتون باشه و ایشاله به سلامتی ازشون استفاده کنید الهی مامان فدای پاهای کوچولوتون بشه که بعداز چند روز تمرین دوچزخه سواری رو یاد گرفتین . داستان شب: از وقتی 28 ماهه شدین شبا موقع خواب براتون داستان میگم ا...
7 مرداد 1392

28 ماهگی کیارش و کیانا +از پوشک گرفتن کیانا

کیارش و کیانای عزیزم، نفسای مامان ، دوستتون دارم فراوون و بهترینها رو براتون آرزومندم .با همه خستگی و بی خوابی هایی که دارم ، دوست دارم همیشه خوشحال باشید و برق شادی رو تو چشای خوشگلتون ببینم . مدتیه هوا خیلی خوب شده و منم عصرا می برمتون پارک البته با همراهی بابا و مامان جون و افسانه جون و ... روزای تعطیل هم بابایی یه پارک حسابی می بردمون پارک پرواز: کلی تو محوطه بازی سرسره و تاب بازی کردین و بعد از اومدن عمو مرتضی و پارسا هم رفتیم شهربازی پارک و اونجا هم کلی خوش گذروندین. البته به من و بابایی هم خوش گذشت آخه ما هم ماشین سواری کردیم شب بهاری  خنکی بود و خیلی بهمون خوش گذشت و البته کیارش نمیخواست از پارک دل بکنه و تما...
7 مرداد 1392
1